روزی کلاغی بر درختی نشسته و تمام روز خود را بیکار بود و ھیچ کاری نمیکرد

خرگوشی از آنجا عبور میکرد

خرگوش از کلاغ پرسید:آیا من ھم میتونم مثل تو تمام روز را ب بیکاری بگذرانم؟!

کلاغ:البته ک میتوانى!

خرگوش کنار درخت نشست و مشغول استراحت شد

ناگھان روباھى جست و خرگوش را شکار کرد

کلاغ گفتبرای اىنکھ مفت بخورى و بخابى باید این بالا بالاھا باشی



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها